سبحانسبحان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

پسرم کیان

یکسالگی سبحان

عشق ما دیگه یکساله شده وخیلی شیطون ...عاشق کامپیوتروشیرینی..وبیرون رفتن هستی وهمه باید با اجازه ی شما از خونه خارج بشن..وقتی از در بیرو ن میری خیلی ذوق میکنی وجیغ میکشی..چنتا کلمه ی واضح میگی ...ابی(بابا)الله.الو...به(خوردنی) وروز تولدت کلی شادی کردی و دست زدی و با کیک از خودت پذیرایی کردی... قبلشم با داداشی وخاله جون اعظم وسما وسپنتاجون رفتیم اتلیه وعکس انداختیم.. ...
1 مهر 1393

ده ماهگی فلفلی ما...

فندق ما...ده ماهت تموم شده..ودیگه از در و دیوار یالا میری ..هیچ وسیله ای نمونده که فتحش نکرده باشی.. مدام..در حال چهار دست و پا رفتن هستی ..از این اتاق به اون اتاق ..خیلی بلا شدی ..عشق من.. تازه دوتا دندون بالاییت در اومده...اما خیلی اذیت شدی...امیدوارم مرواریدهای خوشگلت همیشه سالم وسفید باشن وخنده های نازت رو زیباتر کنن.. ...
2 مرداد 1393

غذای انگشتی

کوچولوی مامان ...هرچیزی رو با انگشتای کوچولوت برمیداری و تو دهانت میگذاری..عاشق ماکارونی ونودل هستی عشق من... امروز دویست وپنجاه روزه ای...   ...
10 خرداد 1393

هشت ماهگی

این روزا که کنارت میام دستات رو باز میکنی وازم بغل میخوای...خیلی دوست داشتنی شدی. در حالت نشسته خودتو اینور اونور میکشی وشیطونی میکنی..عاشق کنترل و گوشی..وشصت پا هستی... موقع بیرون رفتن ذوق میکنی وجیغ میکشی...خلاصه که همهی اعضای خانواده دور تو میپلکیم وعشق میکنیم.. ...
4 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کیان می باشد